تجربه‌هایی در آموزش، به‌ویژه آموزش فیزیک | | امیرمسعود پورموسی


کارسوق ریاضی، تابستان ۱۳۸۶، بندرانزلی

این کارسوق را همانند کارسوق سال پیش در رشت، گروه کارسوق ریاضی دانشگاه صنعتی شریف اجرا کرد. این برنامه در روزهای دهم تا دوازدهم شهریور سال ۱۳۸۶ در پژوهش‌سرای دانش‌آموزی آموزش‌وپرورش بندرانزلی برگزار شد. حامیان برگزاری این برنامه خانهٔ ریاضیات بندرانزلی و آموزش‌وپرورش بندرانزلی بودند. گذشته از این، خانوادهٔ زنده‌یاد علیرضا سایه‌بان نیز که خانهٔ ریاضیات انزلی به نام ایشان نامگذاری شده است، نقش بسیار مؤثری در اجرای این کارسوق داشتند. علیرضا سایه‌بان یکی از دانشجویان ریاضی دانشگاه شریف بود که در اسفند سال ۱۳۷۶ در یک سانحهٔ دلخراش رانندگی به همراه جمعی دیگر از دانشجویان این دانشگاه درگذشت.

این کارسوق برای من بسیار متفاوت از کارسوق‌های گذشته بود، زیرا در شهر زادگاه خودم، بندرانزلی، برگزار می‌شد. من پیش از این تجربهٔ هماهنگی و برگزاری کارسوق‌های دیگری را در مرکز آموزشی میرزاکوچک‌خان رشت داشتم، ولی به خوبی می‌دانستم که برگزاری چنین برنامه‌هایی در شهر انزلی به سادگی پیش نیست؛ زیرا در انزلی شعبه‌ای از سمپاد (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) وجود ندارد و سطح آموزشی مدارس انزلی به طور متوسط پایین‌تر از رشت است. گذشته از این، کارسوق‌های سال‌های پیش در مدرسه‌ای برگزار می‌شد که من چهار سال از دوران تحصیلم را در آن سپری کرده بودم و به جو کلی آن و مسئولانش کاملاً آشنا بودم. ولی در انزلی من چنین آشنایی‌هایی را نداشتم. در کارسوق‌های رشت من با یک مدرسه و مدیر و معاونانش مواجه بودم، ولی برای برگزاری این کارسوق باید با یک شهرستان و با رئیس ادارهٔ آموزش‌وپرورش انزلی ارتباط برقرار می‌کردم. گزینش دانش‌آموزان در انزلی به همین دلیل بسیار پیچیده‌تر می‌شد.

Anzali Math House Logoبه همهٔ دلایلی که گفتم، کار هماهنگ‌کردن این کارسوق وقت و انرژی بسیار بیشتری می‌طلبید. خوشبختانه این مشکلات پس از آشنایی من با جمع شکوفایی از دبیران و دانشجویان انزلی که با نام «خانهٔ ریاضیات» فعالیت می‌کردند به کلی رنگ باختند. خانهٔ ریاضیات بندرانزلی را جمعی از دبیران ریاضی انزلی شکل داده بودند. این گروه از حدود سه سال پیش با برگزاری آزمون‌هایی، تعدادی از دانش‌آموزان راهنمایی را در انزلی برگزیده بودند و با آن‌ها کار می‌کردند. تجربهٔ این گروه در انتخاب دانش‌آموزان انزلی و آشنایی با محیط اداری و رسمی آموزش‌وپرورش بخش بزرگی از مشکلات را در برگزاری کارسوق حل کرد. از این گذشته، اعضای خانهٔ ریاضیات نیز بسیار مشتاق برگزاری چنین کارسوقی بودند، زیرا از طرفی به تجربهٔ آن‌ها در آموزش می‌افزود و از طرف دیگر به شناخته شدن آن‌ها در انزلی کمک می‌کرد.

پس از آشنایی من با خانهٔ ریاضیات انزلی، اعضای این خانه که شماری از دانشجویان ریاضی دانشگاه گیلان هم جزء آن‌ها بودند، از من برای همکاری دعوت کردند. پس از شنیدن و خواندن دربارهٔ کارسوق‌های سال‌های پیش در رشت و به ویژه کارسوق ریاضی سال پیش، پیشنهاد شد که از گروه کارسوق ریاضی برای برگزاری کارسوق مشابهی در انزلی دعوت شود. پس از هماهنگی‌های اولیه با آموزش‌وپرورش بندرانزلی و نهایی‌شدن این تصمیم، من این موضوع را در یکی از جلسه‌های گروه کارسوق ریاضی پیش نهادم. پس از آن وظیفهٔ من هماهنگ‌کردن کارها بین خانهٔ ریاضیات و گروه کارسوق بود.

برنامه‌های کارسوق

این کارسوق برای دانش‌آموزان چهار مقطع برگزار شد: دانش‌آموزان ورودی سوم راهنمایی و اول تا سوم دبیرستان. با توجه به تعداد دانش‌آموزان و سطح علمی برنامه‌های کارسوق، دانش‌آموزان به پنج گروه تقسیم شدند و برنامه‌ها به طور موازی برای هر گروه اجرا شد. برنامهٔ کامل کارسوق در روزهای اول و دوم برای همهٔ گروه‌ها در زیر آمده است.
  ۹:۰۰ - ۱۰:۱۵ ۱۰:۳۰ - ۱۱:۴۵ ۱۲:۱۵ - ۱۳:۳۰   ۱۶:۰۰ - ۱۸:۰۰
دوم راهنمایی کارگاه نظریه بازی
بهزاد اسلامی مسلّم
اصل همخوانی
محمدحسین نوید ادهم
یک بازی فکری!
فاخته حسامی فرد
مسئله‌ی اشتاینر
سيّد مجتبی مجتهدی
اصل لانه کبوتری
آمنه ابراهیم زاده
چند مسئله ی منطقی
مهدیه ملکیان
محیط ثابت، مساحت بیشینه
سيّد مجتبی مجتهدی
نرم افزار هندسه‌ی مسطحه
بهزاد اسلامی مسلّم
سوم راهنمایی محیط ثابت، مساحت بیشینه
سيّد مجتبی مجتهدی
گره ها
آمنه ابراهیم زاده
خطوط سوایی مثلث
محمدحسین نوید ادهم
نرم افزار هندسه‌ی مسطحه
بهزاد اسلامی مسلّم
چند مسئله ی منطقی
عاطفه مهاجری
لوح بابلی، نظریه‌ی اعداد و قضیه‌ی فیثاغورس!
بهزاد اسلامی مسلّم
ماز
آمنه ابراهیم زاده
مسئله‌ی اشتاینر
سيّد مجتبی مجتهدی
دبیرستان گراف
مهدیه ملکیان
مجموعه‌های شمارا و ناشمارا
سيّد حسن غفوری
قضیه ی پنج رنگ
عاطفه مهاجری
کارگاه مسطّح
محمدحسین نوید ادهم
کانتور و وان کخ
سيّد حسن غفوری
مسئله‌ی سیلوستر
فاخته حسامی فرد
قضیه‌ی پیک
بهزاد اسلامی مسلّم
اریگامی علیه خط کش و پرگار!
آمنه ابراهیم زاده

دانش‌آموزان در کلاس «اصل لانه کبوتری» فاخته حسامی‌فرد در کلاس «مسئلهٔ سیلوستر»
آمنه ابراهیم‌زاده در کلاس «اصل لانه کبوتری» بهزاد اسلامی در کلاس «لوح بابلی، نظریهٔ اعداد، و قضیهٔ فیثاغورس!»
حسن غفوری در کلاس «کانتور و وان کخ» مهدیه ملکیان در کلاس «چند مسئلهٔ منطقی» (جزیرهٔ راست‌گوها و دروغ‌گوها)

برنامهٔ روز سوم کارسوق شامل مسابقه و اختتامیه بود.

مسابقه

مسابقهٔ روز سوم کارسوق مسابقهٔ مینیمال بود. این همان مسابقه‌ای بود که سال پیش در پایان کارسوق رشت هم برگزار شده بود. در این مسابقه مسئله‌هایی روی کاغذ نوشته و آمده شده بود و دانش‌آموزان در گروه‌های چهارنفره مسئله‌ها را می‌خریدند (با پول مجازی) و با آوردن پاسخ درست سؤال‌ها پول بیشتری دریافت می‌کردند. به این ترتیب هر گروهی که در پایان مسابقه پول بیشتری به دست آورده بود، برنده می‌شد. برنده‌ها را در چهار گروه دختر و پسر راهنمایی و دبیرستان اعلام کردیم. کل مسابقه حدود سه ساعت طول کشید.
سالن مسابقه پیش از ورود دانش‌آموزان دانش‌آموزان در حال مسابقه
دانش‌آموزان در حال مسابقه دانش‌آموزان در حال مسابق

گزینش دانش‌آموزان

این کارسوق در آغاز قرار بود فقط برای دانش‌آموزان راهنمایی کهاز سال‌های پیش در خانهٔ ریاضیات بودند برگزار شود. این دانش‌آموزان حدود ۳۰ نفر بودند و بیشتر در پایه‌های دوم و سوم راهنمایی و اول دبیرستان درس می‌خواندند. تجربهٔ گروه کارسوق بیشتر در پایه‌های دبیرستان بود و برنامه‌های کمی برای دانش‌آموزان راهنمایی برگزار کرده بودند و لازم بود که برای این کار فکر بیشتری کنند. این گروه در همان تابستان برنامهٔ هرسالهٔ خود را نیز که در دانشگاه شریف و برای دانش‌آموزان دبیرستانی تهران برگزار می‌شد دو هفته پیش از کارسوق انزلی برگزار کرده بود. مسئولان خانهٔ ریاضیات پیشنهاد کردند که گروه کارسوق بخشی از برنامهٔ تهران خود را نیز در انزلی برای دانش‌آموزان دبیرستانی تکرار کند تا سفر آن‌ها به انزلی برای دانش‌آموزان انزلی پربارتر باشد. گروه هم با این پیشنهاد موافقت کرد. با این تصمیم جدید، لازم بود تا سازوکاری برای جذب و گزینش دانش‌آموزان دبیرستانی هم پرداخته شود. برای این کار اعضای خانه جلسات زیادی برگزار کردند و در آخر تصمیم بر این شد که برای جذب دبیرستانی‌ها، در سطح شهر آگهی‌هایی نصب شود و دانش‌آموزان برای ثبت نام مراجعه کنند. ثبت نام دو مرحله داشت. نخست برگه‌ای به دانش‌آموز می‌دادیم که در آن این برنامه معرفی شده بود و تعدادی پرسش و مسئله دربارهٔ ریاضی در آن بود. از دانش‌آموزان می‌خواستیم که برگه را با دقت بخوانند و در منزل به پرسش‌ها پاسخ دهند و پاسخ‌های خود را تا حدود ۱۰ روز بعد به خانهٔ ریاضیات تحویل دهند. در خانهٔ ریاضیات این پاسخ‌ها را بررسی می‌کردیم و اگر تعداد ثبت‌نامی بیش از ظرفیت کلاس‌ها بود، بر اساس این پاسخ‌ها دانش‌آموزان را برای شرکت در کارسوق برمی‌گزیدیم. پرسش‌های این برگه همان پرسش‌هایی بود که گروه کارسوق برای گزینش دانش‌آموزان تهران آماده کرده بود. (شیوهٔ گزینش دانش‌آموزان برای برنامهٔ تهران متفاوت بود. گروه کارسوق برگهٔ سؤال‌ها را به برخی از دبیرستان‌های تهران می‌فرستاد و مدرسه این برگه‌ها را به دانش‌آموزانش می‌داد و از دانش‌آموزان می‌خواست که در صورت تمایل پاسخ‌ها را به دانشکدهٔ ریاضی دانشگاه شریف پست کنند.) در عمل از همهٔ دانش‌آموزانی که برای گرفتن برگه‌ها مراجعه کرده بودند، دعوت کردیم که در کارسوق شرکت کنند.

مستندسازی و فیلم‌برداری

خانهٔ ریاضیات بندرانزلی این کارسوق را رویداد آموزشی مهمی برای خود می‌دید. دیدن برنامه‌های گروه کارسوق ریاضی دانشگاه صنعتی شریف برای آن‌ها فرصت خوبی بود تا از تجربیات این گروه بهره ببرند و سطح کارهای خود را با آن بسنجند. از این گذشته، برگزاری این کارسوق به عنوان یک رویداد آموزشی مهم در شهرستان انزلی می‌توانست به شناخته‌ترشدن خانهٔ ریاضیات در انزلی کمک زیادی بکند. از این رو ثبت دقیق برنامه‌های کارسوق، چه از نظر آموزشی و چه از نظر تبلیغی، برای خانهٔ ریاضیات اهمیت زیادی داشت. به همین دلیل اعضای خانه برای این کارهای برنامه‌ریزی دقیقی داشتند. برای مثال، آن‌ها برای هرکدام از پنج کلاسی که به طور موازی برگزار می‌شد، یک نفر را مسئول کردند تا از محتوای کلاس یادداشت تهیه کند (یا از کل کلاس فیلم‌برداری کند). وجود چنین شخصی در کلاس برای سخنرانان هم مفید بود، زیرا در برگزاری کلاس به آن‌ها کمک می‌کرد.


علاوه بر ثبت جزئیات آموزشی هر کلاس، خوب بود که به عنوان تبلیغ یک فیلم کوتاه از کل کارسوق تهیه شود و در آن این رویداد به طور کلی معرفی شود. این فیلم می‌توانست در رسانه‌ها منعکس شود یا به عنوان گزارشی از فعالیت‌های خانهٔ ریاضیات به مقامات بالاتر نشان داده شود. اعضای خانه هم این موضوع را می‌دانستند و در فیلم‌برداری از کلاس‌ها نیم‌نگاهی هم به این هدف داشتند، هرچند که برای این کار تدارک ویژه‌ای ندیده بودند.

اوضاع این گونه بود تا این که چندهفته پیش از آغاز کارسوق با پیشنهاد تازه‌ای روبه‌رو شدیم. یکی از دوستان قدیمی و صمیمی من که دانشجوی مهندسی برق در دانشگاه گیلان بود، پیشنهاد کرد که وظیفهٔ ساختن فیلم مستند از این کارسوق را به عهده بگیرد. دوست من، مهدی مددخواه در کانون فیلم و عکس دانشگاه گیلان (یکی از گروه‌های فوق‌برنامهٔ این دانشگاه) فعالیت می‌کرد و وقتی دید که قرار است چنین برنامه‌ای درشهرمان برگزار شود، پیشنهاد ساخت این فیلم را از طرف کانون فیلم و عکس به مدیریت امور فرهنگی و فوق‌برنامهٔ دانشگاه گیلان ارائه کرد. با این پیشنهاد موافقت شد و قرار شد که همهٔ هزینه‌های این کار را دانشگاه گیلان تأمین کند. (مسئولان خانهٔ ریاضیات به خاطر محدودیت شدید مالی خانه نمی‌توانستند هزینه‌های این کار را به عهده بگیرند.)

نتیجه این شد که در طول سه روز برگزاری کارسوق، علاوه بر مسئولان خانهٔ ریاضیات که از کلاس‌ها فیلم می‌گرفتند، گروه فیلم و عکس دانشگاه گیلان هم که حدود سه نفر از دانشجویان این دانشگاه بودند از کلاس‌ها و از حاشیه‌های کارسوق فیلم می‌گرفتند و با افراد مختلف مصاحبه می‌کردند. آن‌ها هم با دانش‌آموزان شرکت‌کننده در کارسوق، هم با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، و هم با مسئولان خانهٔ ریاضیات و خانوادهٔ علیرضا سایه‌بان گفتگو کردند.

کلاس قضیهٔ پیک، بهزاد اسلامی مسلم بچه‌ها درحال بازی، کلاس نظریهٔ بازی‌ها

آماده‌سازی و پیش‌سمینارها

مسئول گروه کارسوق از چندماه پیش از کارسوق به همهٔ اعضای گروه که می‌خواستند در برنامهٔ انزلی باشند گفته بود که به فکر موضوع سخنرانی باشند و سخنرانی خود را برای یکی از دو پایهٔ راهنمایی یا دبیرستان تنظیم کنند. اعضای گروه هم این کار را کردند. هرچند که موضوع بعضی از برنامه‌ها و حتی بعضی از سخنران‌ها تنها چند روز پیش از کارسوق معلوم شدند.

اعضای گروه کارسوق دو هفته پیش از برگزاری کارسوق انزلی به شدت درگیر برگزاری برنامهٔ پنج‌روزهٔ تهران بودند و پیش از کارسوق انزلی فقط یک هفته فرصت داشتند. برای همین، کارهای کارسوق انزلی کمی با عجله انجام شد و فرصت نشد که در تهران برای همهٔ برنامه‌ها پیش‌سمینار داده شود. (پیش‌سمینار یعنی این که نکات مهم هر برنامه از کارسوق در جلسه‌ای با حضور اعضای دیگر گفته شود و اعضای دیگر روی محتوای علمی سخنرانی یا جنبه‌های آموزشی آن بحث کنند. دادن پیش‌سمینار به برگزاری بهتر سمینارهای کارسوق کمک بسیار زیادی می‌کند و اعضای گروه کارسوق ریاضی دانشگاه شریف تقریباً همیشه این کار را می‌کنند.) به خاطر این کمی وقت، پیش‌سمینارهای کارسوق را در اتوبوس هنگام آمدن به انزلی برگزار کردیم! مقداری از بحث‌ها هم ماند برای شب که در انزلی بودیم. شب اول تا حدود ساعت سه بیدار بودیم و دربارهٔ سمینارهای فردا بحث می‌کردیم. آماده‌کردن مسابقهٔ روز سوم هم وقت زیادی از ما گرفت. پیش از آمدن به انزلی حتی نوع مسابقه هم نهایی نشده بود (بین مسابقهٔ مینیمال، هِگز، یا چند نوع دیگر شک داشتیم). ولی پس از این که توافق شد که مسابقهٔ مینیمال برگزار کنیم، باید برای آن سؤال طرح می‌کردیم و سؤال‌ها را برای پایه‌های مختلف و بر حسب درجهٔ دشواری دسته بندی می‌کردیم. لازم بود که برای مسابقه حدود ۶۰ سؤال طرح شود.  این کارها را هم شب‌های دوم و سوم اقامتمان در انزلی انجام دادیم.

سایر جزئیات اجرایی

در سه روز کارسوق، اعضای گروه کارسوق (به همراه من) در سوییت‌های آموزش‌وپرورش در شهرک دهکدهٔ ساحلی بندرانزلی ساکن بودیم. غذای ما در این سه روز را خانهٔ معلم بندرانزلی تأمین می‌کرد. پس از برنامه‌های هر روز کارسوق که تا حدود ساعت ۶ بعدازظهر طول می‌کشید، ما فرصت داشتیم که ما برای برنامه‌های روز بعد هماهنگ شویم. ما روز پیش از آغاز کارسوق با اتوبوس به سمت انزلی راه افتادیم و حدود ساعت یازده شب به محل اسکان‌مان رسیدیم. در روز آخر، پس از مراسم اختتامیه، همگی به همراه دو تن از اعضای خانهٔ ریاضیات در انزلی پیاده‌روی کردیم و بلوار ساحلی انزلی و موج‌شکن را دیدیم و کمی هم در ساحل دریا قدم زدیم. شام شب آخر را هم همه در خانهٔ ما بودیم و مادرم با غذاهای خوشمزهٔ شمالی از ما پذیرایی کرد.

اختتامیه

مراسم اختتامیه بسیار مفصل برگزار شد. در این مراسم دانش‌آموزان شرکت‌کننده و خانواده‌های آن‌ها حضور داشتند. رئیس سازمان آموزش‌وپرورش بندرانزلی و نمایندهٔ انزلی در مجلس شورای اسلامی هم در این مراسم حضور داشتند. در این مراسم خانهٔ ریاضیات معرفی شد و همچنین از همهٔ برگزارکنندگان کارسوق، همکاران خانهٔ ریاضیات، اعضای گروه کارسوق ریاضی و من با اهدای لوح تقدیر و هدیه تقدیر شد. خانهٔ ریاضیات به من و هر یک از اعضای گروه کارسوق یک سکهٔ ربع بهار آزادی هدیه داد. در این مراسم همچنین عکس‌هایی از برگزاری کارسوق نمایش داده شد و نیز دانش‌آموزان برگزیده در طول کارسوق معرفی شدند و به هر کدام هدیهٔ کوچکی (یک جلد کتاب ریاضی) اهدا شد. این دانش‌آموزان در مسابقهٔ پایانی کارسوق در هر مقطع برگزیده شده بودند یا در هنگام سخنرانی‌ها به سؤال‌هایی که سخنرانان طرح کرده بودند پاسخ درست داده بودند. در پایان هم نوبت به خداحافظی با بچه‌ها و عکس یادگاری رسید.


این صفحه آخرین بار در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۶  به‌روز شده است.